انگار یک عالم شکارچی همه جا پخش شده اند!

به گزارش وبلاگ ایتالیا، به گزارش خبرنگار خبرنگاران (ایبنا)، صفحه مشخصات کتاب را ورق می زنم، یک سرباز می بینم که با موتورش به سرعت دارد رد می گردد. در دلم احساس شلوغی دارم؛ انگار که می خواهد اتفاق بدی بیفتد. به عنوان کتاب که نگاه می کنم با خودم فکر می کنم نکند قرار است آزادی به خطر بیفتد؟ شاید هم نه، امنیت جایی به خطر افتاده و سرباز دارد به سرعت برای دفاع می رود. به صفحه دوم که می رسم نگرانی ام یکهو خاموش می گردد؛ چون کله برونو و یک دشت بزرگ سرسبز در تصاویر دیده می گردد: چشم انداز ای از آرامش و امنیت!

انگار یک عالم شکارچی همه جا پخش شده اند!

برونو پسربچه ای است که همه بروبرو صدایش می نمایند. او دوست دارد کنار پنجره بنشیند و مزارع را دیدن کند. او دشت و طبیعت و حیوانات را دوست دارد. او با آرامش طبیعت دوست است؛ اما کم کم این آرامش کم و کمتر می گردد. در ماه های اخیر گاری ها کم شده بودند و خودروها زیاد؛ به ویژه خودروهای نظامی که گاوها را به سوی مراتع فراری می دادند و پرندگان را از روی شاخه ها می پراندند.

ماجرا چیست؟ جنگ شده است و هر کسی برای منافعش در یک طرف ماجرا می جنگد. برای برونو سؤال پیش آمده که کدام طرف خوب است و کدام جنگ طلب؟ برونو یک پسربچه ایتالیایی است و سربازانی هم که می بیند ایتالیایی هستند؛ ولی جنگ اصلی را هیتلر به راه انداخته و کشورهای دیگر را هم درگیر نموده است.

بچه ها چقدر درباره علل و عوامل جنگ ها می دانند؟ آیا باید بدانند؟ روبرتو پیومینی، نویسنده ایتالیایی این کتاب معتقد است که بچه ها باید در حدواندازه کودکی شان در جریان ماجراها باشند و بهتر است که به طور صادقانه هم با آنها درباره جنگ ها صحبت کنیم؛ زیرا همین بچه ها بزرگ می شوند و ممکن است بعضی از آنها به علل مختلف دوباره جنگ دیگری را آغاز نمایند؛ پس باید هر چه زودتر و کامل تر حواس مان به رشد سالم و همه جانبه آنها باشد.

قصه پیش می رود و برونو در شبی متوجه می گردد که کسی در انباری آنها قایم شده است. ابتدا پدرومادرش این قضیه را از او پنهان می نمایند؛ چون فکر می نمایند برونو هنوز به سنی نرسیده است که درگیر این ماجرا گردد ولی برونو می خواهد بداند!

مادر گفت: آره، بروبرو. یکی اون جاست. می دونیم.

کیه؟

پدر گفت: یک دوست که شدیداً در خطره.

مادر گفت: اُتِلّو؛ پسر بزرگ گولیِلمو. سربازهای سیاه پوش می خوان ببرنش به جنگ. ولی او نمی خواد بره. برای این که این یک جنگ ناعادلانه ست.

کودک پرسید: پس الان ما قایمش می کنیم؟

بله.

اگه بیان دنبالش چی؟

از سر پیچ رودخونه می بینیمشون. اون وقت اتلّو از صنوبر کنار مرغدونی بالا می ره. اونجا کسی نمی بیندش.

اگه پیداش نمایند چی؟

پدر گفت: پیداش نمی نمایند. با این حال تو باید به ما یاری کنی، بروبرو. این یک رازه. به هیچ کس نباید بگی که اون اینجاست.

برونو گفت: به هیچ کس. و بعد نفسی عمیق و طولانی کشید..

پیومینی داستان آزادی های بچه هاه و امنیت زندگی انسان ها را که به شادی هایشان گره خورده با جنگی واقعی آمیخته است و مخاطبان می توانند حین خواندن یک داستان کودک، از بخشی از تاریخ دنیا هم سردربیاورند.

جووانّی مانّا، تصویرگر کتاب هم هم پای نویسنده توانسته است احساسات مختلف بچه هاه را در تصاویرش به نمایش بگذارد؛ از شادی و آرامش اول داستان تا نگرانی و غصه برونو. ما در تصاویر کتاب بهم ریختگی نظم طبیعت، هراس حیوانات و کشمکش های روحی برونو را می بینیم. می توانیم صدای حرکت سربازان آزادی خواه ایتالیایی را بشنویم که در جنگل راه می روند و وزش باد لابه لای برگ درختان را هم احساس کنیم.

کتاب آزادی چه رنگیست؟ می تواند مهرورزی، صلح و انسان دوستی را به بچه ها نشان دهد و سؤال هایی درباره این مفاهیم در فکر شان ایجاد کند. همراهی بزرگترها با آنها هنگام مطالعه و آمادگی پاسخ گویی به آنها می تواند اثربخشی این داستان را بیشتر کند.

نشر برکه این اثر را با ترجمه کتایون مهرآبادی در 40 صفحه مصور رنگی، شمارگان هزار نسخه و به بهای 98 هزار تومان برای گروه سنی بالاتر از 7 سال منتشر نموده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "انگار یک عالم شکارچی همه جا پخش شده اند!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "انگار یک عالم شکارچی همه جا پخش شده اند!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید