دراکولا، قسمت هفتم؛ چمچاره بیچاره - وبلاگ ایتالیا

به گزارش وبلاگ ایتالیا، خبرنگارانـ قسمت هفتم سریال دراکولا به تهیه کنندگی و کارگردانی مهران مدیری، نویسندگی امیر برادران و به سرپرستی پیمان قاسم خانی روز سه شنبه 21 اردیبهشت 1400 وارد شبکه نمایش خانگی شد.

در خلاصه داستان این قسمت هفتم سریال دراکولا آمده است:

در ادامه داستان همچنان شاهد فرایند از دست دادن اموال ژاله و الناز و کلاه برداری کامرواهای کامروا هستیم که با خبر زنده بودن چمچاره و رفتن همه به بیمارستان متوجه اتفاقات و ابعاد دیگری در داستان می شویم...

در قسمت هفتم هم کماکان یکی یکی مال و اموال ژاله و الناز از دست شان پر می کشند و می فرایند. ویلای لواسان ژاله، کشتی تفریحی الناز، حیوانات وحشی ژاله، ماشین زیر پای الناز و.... درحالی که ژاله و الناز لحظه به لحظه آشفته تر می شوند، مینا در پی بیرون کشیدن گلیم خود از آب است و تمام فکرش پیشنهاد مهندس است. مینا در فکر مهندس است و ناگهان تلفنی از بیمارستان به او خبر می دهد که چمچاره، همسر بیچاره مینا که با کامروا در هلیکوپتر بود، زنده است. این خبر ژاله، الناز و پیروز را به بیمارستان می کشاند تا از چمچاره اطلاعات به درد بخوری از کامروا پیدا نمایند.

بخش اعظم قسمت هفتم دراکولا به تکرار همان اتفاقات چند قسمت قبل می گذرد. روبرو شدن الناز و ژاله با از دست رفتن مال و اموال شان، نیش و کنایه ها و زخم زبان های اطرافیان شان و مینایی که برای نزدیک کردن خود به کسانی که آن ها را در طبقه مالی و اجتماعی بالاتری می بیند، هر کاری می نماید. اما در اواخر این قسمت برگ تازه ای در جریان داستان رو می گردد که می تواند سمت و سوی ماجرا را جهت تازه ای ببخشد.

دراکولا در نظرسنجی ای که به تازگی چند صفحه و کانال سینمایی برگزار کردند، در میان شش سریال رتبه چهارم محبوبیت را میان سریال هایی که هم اکنون درحال پخش در شبکه نمایش خانگی هستند، کسب کرد. این رتبه و صندلی باتوجه به ژانر کمدی دراکولا و نام سازندگان آن یک شکست عظیم محسوب می گردد. اما دراکولا می تواند در قسمت های آینده اش این صندلی را بهبود ببخشد و گرچه بخش زیادی از مخاطبان قسمت های اول را از دست داده است، می تواند مانع ریزش بیشتر مخاطبان باقی مانده اش گردد. موتور سریال های مهران مدیری همواره کمی دیر روشن می گردد؛ اما این بار مهران مدیری زمان زیادی را از دست داده است.

به هر صورت سریال دراکولا هرچند خیلی کند و خیلی دیر پیش می رود، به نظر می رسد سعی دارد به داستانش سر شکلی بهتر بدهد و با راه افتادن جریان داستان فرصت شوخی های بهتری هم فراهم می گردد.