3 انشا درباره قضاوت با سبک های مختلف

به گزارش وبلاگ ایتالیا، انشا درباره قضاوت با ریزموضوعات مختلف ازجمله قضاوت عجولانه، قضاوت درباره دیگران، قضاوت اشتباه و پشیمان شدن از قضاوت نوشته می گردد. در مطلب حاضر سه نمونه انشا در خصوص قضاوت آورده شده است. این انشاها مقدمه، بدنه اصلی و نتیجه گیری دارند.

3 انشا درباره قضاوت با سبک های مختلف

وبلاگ ایتالیا | سرویس سرگرمی - قضاوت کردن درباره دیگران و زود قضاوت کردن رفتارهای ناپسندی هستند که موضوع نوشتن انشا قرار گرفته است. در ادامه مطلب سه انشا با سبک های مختلف درباره قضاوت نوشته ایم. آنها را بخوانید، ایده گرفته و خودتان انشاهای زیبایی بنویسید. در صورت تمایل انشاهای خود را به وسیله ارسال نظر برای ما و مخاطبان وبلاگ ایتالیا بفرستید.

در صورتی که مطالعه قسمت خاصی از این مطلب مد نظر شماست، با انتخاب عناوین ارائه شده در فهرست زیر، به موضوع دلخواه خود برسید:

  • انشا درباره قضاوت به شیوه توصیفی
  • انشا درباره قضاوت کردن به سبک داستانی
  • انشا درباره قضاوت به سبک تحقیقی

انشا درباره قضاوت به شیوه توصیفی

قضاوت کردن از نوع طرز فکر خود نسبت به دیگران و یا قضاوت کردن از روی ظاهر فرد اصلا کار شایسته و پسندیده ای نیست. افراد پیروز در خصوص دیگران قضاوت نمی نمایند، چون می دانند انجام این کار روی شخصیت آنها تاثیر می گذارد.

وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می کنیم، آنچه می بینیم به درجه شفافیت پنجره ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد.

قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به جای قضاوت کردن فردی که می بینیم درپی دیدن جنبه های مثبت او باشیم؟ آیا در دادگاه جمع دوستان کوچکترین حقی برای دفاع او قائل هستیم؟ ببینیم می توانیم همه چیز را فقط سیاه یا فقط سپید نبینیم؟ بهتر نیست خودمان را جای آن شخص بگذاریم؟ آیا قدرت دفاع در جمعی که همه علیه کسی صحبت می نمایند را داریم؟ مگر نشنیده ایم که اگر خلافی را هم دیدی فقط به خود او تذکر بده و از بیانش سر باز بزن؟ چه برسد به اینکه ندیده باشی و یا اصلا نبوده باشد؟

می دانیم آبروی مومن از10بار طواف کعبه بالاتر است و به راحتی و به لطایف الحیل رفتاری از آن می گذریم؟ یا باز شنیده ایم که از هر 3قاضی 2نفر به جهنم می فرایند؟! یا اینکه بین حق و باطل فقط چهار انگشت فاصله هست پس در این شرایط و در رویارویی با حوادث گوناگون چه باید بکنیم؟ قضاوت کنیم، بی تفاوت باشیم، تحقیق کنیم و بعد صحبت کنیم، احتمال بدهیم و صد در صدی نتیجه نگیریم یا... با تمهت ها و بدنامی ها چه کنیم؟

پس زود قضاوت نکنید. زود به انتهای قضیه نرسید و یکه به قاضی نروید یا در میان صحبت ها مدام دنبال درست و غلط نگردید. قبل از نتیجه گیری کردن در خصوص حرف های دیگران کمی فکر کنید؛ خصوصا اگر می دانید این صحبت فقط از یک احساس زود گذر نشأت می گیرد.

در نتیجه ما همواره باید با خودمان تکرار کنیم که خداوندا؛ به من بیاموز قبل از آنکه درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم، کمی با کفش های او راه بروم.

انشا درباره قضاوت کردن به سبک داستانی

دو کبوتر بودند در گوشه مزرعه ای با راضیی زندگی می کردند. در فصل بهار، وقتی که باران زیاد می بارید، کبوتر ماده به همسرش گفت: این لانه خیلی مرطوب است. اینجا دیگر جای خوبی برای زندگی کردن نیست. کبوتر جواب داد: به زودی تابستان از راه می رسد و هوا گرم تر خواهد شد. علاوه براین، ساختن این چنین لانه ای که هم عظیم باشد و هم انبار داشته باشد، خیلی مشکل است.

بنابراین دو کبوتر در همان لانه قبلی ماندند تا این که تابستان فرا رسید و لانه آنها خشک تر شد و زندگی خوشی را در مزرعه سپری کردند. آنها هر چقدر برنج و گندم می خواستند می خوردند و مقداری از آن را نیز برای زمستان در انبار ذخیره می کردند. یک روز، متوجه شدند که انبارشان از گندم و برنج پر شده است. با راضیی به یکدیگر گفتند: حالا یک انبار پر از غذا داریم. بنابراین، این زمستان هم زنده خواهیم ماند.

آنها در انبار را بستند و دیگر سری به آن نزدند تا این که تابستان به سرانجام رسید و دیگر در مزرعه دانه به ندرت پیدا می شد. پرنده ماده که نمی توانست تا دور دست پرواز کند، در خانه استراحت می کرد و کبوتر نر برای او غذا تهیه می کرد. در فصل پائیز وقتی که بارندگی آغاز شد و کبوترها نمی توانستند برای خوردن غذا به مزرعه بفرایند، یاد انبار آذوقه شان افتادند. دانه های انبار بر اثر گرمای زیاد تابستان، حجمشان کمتر از حجم اولیه شان شده بود و کمتر به نظر می رسید. کبوتر نر با عصبانیت به پیش جفت خود بازگشت و فریاد زد: عجب بی فکر و شکمو هستی! ما این دانه ها را برای زمستان ذخیره نموده بودیم، ولی تو نصف انبار را ظرف همان چند روز که در خانه ماندی، خورده ای؟ مگر زمستان و سرما و یخبندان را فراموش کردی؟ کبوتر ماده با عصبانیت پاسخ داد:من دانه ها را نخوردم و نمی دانم که چرا نصف انبار خالی شده؟

کبوتر ماده که از دیدن مقدار کم دانه های انبار، متعجب شده بود، با اصرار گفت: قسم می خورم که از همان روزی که این دانه ها را ذخیره کردیم، به آنها نگاه نکردم. آخر چطور می توانستم آنها را بخورم؟ من در حیرتم چرا این قدر دانه های انبار کم شده است. اینقدر عصبانی نباش و مرا سرزنش نکن. بهتر است که شکیبا باشی و دانه های باقی مانده را بخوریم. شاید کف انبار فرو رفته باشد یا شاید موش ها انبار را پیدا نموده اند و مقداری از آنها را خورده اند. شاید هم شخص دیگری دانه های ما را دزدیده است. در هرصورت تو نباید عجولانه قضاوت کنی. اگر آرام باشی و صبر کنی، حقیقت روشن می گردد.

کبوتر نر با عصبانیت گفت: کافی است! من به حرف های تو گوش نمی دهم و لازم نیست مرا نصیحت کنی. من مطمئن هستم که هیچکس غیر از تو به اینجا نیامده است. اگر هم کسی آمده، تو خوب می دانی که آن چه کسی بوده است.

اگر تو دانه ها را نخوردی باید راستش را بگویی. من نمی توانم منتظر بمانم و این اجازه را به تو نمی دهم که هر کاری دلت می خواهد بکنی. خلاصه، اگر چیزی می دانی و قصد داری که بعد بگویی بهتر است همین الان بگویی. کبوتر ماده که چیزی درباره کم شدن دانه ها نمی دانست، آغاز به گریه و زاری کرد و گفت: من به دانه ها دست نزدم و نمی دانم که چه بلایی بر سر آنها آمده است و به کبوتر نر گفت که صبر کن تا علت کم شدن دانه ها معلوم گردد. اما کبوتر نر متقاعد نشد، بلکه ناراحت تر شد و جفت خود را از خانه بیرون انداخت.

کبوتر ماده گفت: تو نباید به این سرعت درباره من قضاوت کنی و به من تهمت ناروا بزنی. به زودی از نموده خود پشیمان خواهی شد. ولی باید بگویم که آن وقت خیلی دیر است و بلافاصله به طرف بیابان پرواز کرد و پس از مدتی گرفتار دام صیاد شد.

کبوتر نر، تنها در لانه به زندگی خود ادامه داد. او از این که اجازه نداد جفتش او را فریب دهد، خیلی راضی بود. چند روز بعد هوا دوباره بارانی و مرطوب شد. دانه های انبار، دوباره چاق تر و پرحجم تر شدند و انبار دوباره به اندازه اولش پر شد. کبوتر عجول با دیدن این موضوع، فهمید که قضاوتش درباره جفتش اشتباه بوده و از نموده خود خیلی پشیمان شد، ولی دیگر برای توبه کردن خیلی دیر شده بود و او به خاطر قضاوت نادرستش تا آخر عمر با ناراحتی زندگی کرد.

انشا درباره قضاوت به سبک تحقیقی

قضاوت یعنی چه؟! چگونه قضاوت نکنیم؟! با به کارگیری چه راه حلهایی از قضاوت کردن عجولانه دیگران پرهیز کنیم؟ آنتوان دوسنت اگزوپری یک جمله زیبا در خصوص قضاوت دارد که می گوید: محاکمه کردن خود از محاکمه کردن دیگران خیلی مشکل تر است. اگر توانستی در خصوص خودت قضاوت درستی بکنی، معلوم می گردد یک فرزانه تمام عیاری.

همه ما به طور ناخودآگاه در طول زندگی مان خواسته یا ناخواسته این کار را انجام داده ایم اما می توانیم اکنون و با آشنا شدن با بعضی از راه حلها از ادامه این فرایند پرهیز نموده و برای تکامل شخصیت خود در هر سنی که هستیم کوشش کنیم.

بعضی از راه حلها هستند که می تواند جلوی قضاوت های بی مورد ما را بگیرند. در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.

جنبه مثبت هر چیزی را ببینید. در هر فردی که در کوچه و خیابان می بینید، روی مثبتی از او را در نظر آورید. به عنوان مثال زمانی که نوجوانی را می بینید که لباس عجیب و غریبی پوشیده به جای قضاوت او به خود بگویید که چه اعتماد به نفس بالایی دارد. یا هنگامی که فردی با صدای بلند در اطراف شما می خندد به خود بگویید که حتما او با دوستان خود لحظاتی خوبی را می گذراند.

طوری رفتار کنید که دیدن شما باعث راضیی دیگران گردد. داشتن اعتبار خوب و محبوبیت در میان دیگران می تواند انگیزه بسیار خوبی برای عدم قضاوت آنها باشد. حتما دلتان نمی خواهد در اذهان دیگران یک انسان منفوری باشید که دیگران را تحقیر می نماید. بنابراین داشتن رابطه خوب با دیگران می تواند از میزان قضاوت شما بکاهد.

در بسیاری از مواقع شما واقعاً نمی دانید که در پس رفتارهای دیگران واقعاً چه چیزی وجود دارد. زمانی که احساس می کنید که در حال نادیده دریافت دلایل تصمیمات دیگران هستید، بلافاصله بازی را آغاز کنید. اگر تمامی این دلیل بتواند توجیهی برای رفتار دیگران باشد می تواند از ریز بینی، ایراد گیری و قضاوت های احتمالی شما در خصوص او بکاهد.

عمدتاً افراد از دیگران انتقاد می نمایند تا آنها را در انجام کارهایی که انجام می دهند نامطمئن نمایند. زمانی که نزدیک است این اتفاق بیفتد آن را یادداشت نموده و به خود بگویید که این کار نوعی حسادت تلقی می گردد. سپس از آنچه خود دارید راضی باشید و آن را شکر کنید و از مقایسه خود با دیگران پرهیز کنید.

کار دشواری به نظر می رسد که به طور کامل غیبت کردن را کنار بگذارید اما گاهی ضروری است در مکالمه هایی که با دوستان خود دارید و فردی آغاز به غیبت کردن می نماید، موضوع را عوض کنید. کوشش کنید با ارائه یک نقطه نظر مثبت مکالمه را به سمت دیگری پیش ببرید. خصوصا در میان گروهی از دوستان تان که در تماس مداوم با آنها هستید این کار را انجام دهید.

یک راه حل این است که خودتان را جای دیگران بگذارید و عکس العمل او در مقابل انتقاد خود را در نظر آورید. اینکه آن فرد چگونه از خود دفاع خواهد نمود.با این کار خواهید توانست دیدگاه تازه دیگری را بدون آنکه دهان خود را گگردده باشید به دست آورید.

رفتارها و عادات نامعمول خودتان را به خاطر بیاورید. این را همواره به خاطر داشته باشید که بعضی از رفتارهای شما هم می تواند برای دیگران مطلوب نباشد و آنها را به انتقاد وا دارد. چه اهمیتی دارد که ژاکتی که به تن نموده اید از نظر دیگران زشت است چرا که خودتان در آن احساس بسیار راحتی دارید؟ همین حس خود را برای دیگران هم داشته باشید.

از این انشا نتیجه می گیریم با انجام کارهای کوچک می توانیم قضاوت نکنیم.

امیدواریم انشاهایی که درباره قضاوت خواندید، مورد پسند شما واقع شده باشند. کدام سبک انشا را بیشتر دوست داشتید؟ اگر شما دبیر انشا بودید چه نمره ای به هرکدام از این سه انشا می دادید؟

منبع: setare.com

به "3 انشا درباره قضاوت با سبک های مختلف" امتیاز دهید

11 کاربر به "3 انشا درباره قضاوت با سبک های مختلف" امتیاز داده اند | 1.8 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "3 انشا درباره قضاوت با سبک های مختلف"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید